نظرات ارسالي
+
دلم را عاشق پرواز کردند/
سرود رفتنم را ساز کردند/
شهيدان چون نسيم آرام آرام /
در رحمت به رويم باز کردند

*خون شهدا*
92/8/26
حسين.م
وايييييي عجب عكسي!
حسين.م
به خدا شرمنده شدم وقتي اين عكس رو ديدم
* سميه *
حسين آقا منم همين حس شرمندگي رو داشتم
حسين.م
بازم اين عكس اومد بالا!شرمنده ام به مولا:(
+
سلام ...چقدر به حس ششم اعتقاد داريد؟ميشه علتشم ذکر کنيد..يا مثال بزنيد.

تبسم بهار ♥
89/10/21
+
گذاشتن گوشي در کناره هاي کفش، براي جاهايي که بردن گوشي ممنوعه مثل جلسه کنکور ارشد:دي

خاطرات من...
91/6/2
امروز رفتم كنكور دادم! گفتن گوشي ممنوعه...خاموشش كردم و گذاشتم توي جيبم...ديدم دارن بازرسي بدني ميكنن...رفتم برم بدمش اتاقك تحويل گوشي...ديدم خيلي شلوغه! پوتين پام بود..دوستم گفت: سحر بذارش كنارش كه خاليه:دي منم گذاشتم اما استرس داشتم كه نكنه لو برم:دي اما به خير گذشت..هههه
+
دخيـــل مي بـــندم. . . نـــه ايـــنــکـــه گـــره بگـــشـــايي. . . مـــــي بـــنـــدم کـــه رهـــايــــم نـــکـــــني. . .
..: *شيرازي*:..
91/2/11

+
حالا هي نياين تو وبلاگ من... اصلا منم بهتون زبون درازي ميكنم

177193-
90/12/16
+
وايييييييييييييييييييييي خدا مردم از خوشحالييييييييييي سکته نکنم خوبه... آخه بالاخره آپيدممممممممممم... بدو بدو بيا... بدوووووووووووووو دييييييييييييييييييييييييگه

گروه جرقه ايراني
90/12/16
+
هركي نياد تو وبلاگم ايشاللللللا.... ديگه نذارين بگم خودتون با زبون خوش پاشين بياين

178917-تجلي
90/5/11
+
آدمي به خودي خود نمي افتد...اگر بيفتد از همان سمتي مي افتد که به خدا تکيه نکرده است...

ابوالفضل صياد
90/5/2
+
رو به قبله مي نشينم ......... خسته با حالي عجيب...........
از ته دل مي نويسم ............. انت في قلبي عزيز ............

-همه چيز اينجا
90/4/31
+
قرب نه بالا و پستي جستن است قرب حق از حبس هستي رستن است/
کارگاه قرب حق در نيستي است غره هستي چه داند «نيست» چيست/
گفت پيغمبر که معراج مرا نيست بر معراج يونس اجتبا/
آن من بر چرخ و آن او به نشيب ز آن که قرب حق برون است از حسيت(مولانا)
♥ ح. بالايي
90/4/28
عطا
90/4/28
سلام جناب محمد جواد همه خوبيم خيلي مچکرم ، اين آخر و عاقبت زندگي اينترنتي هستش من نمي دونم شما در چه مرحله اي از اين زندگي مدرن به سر مي بريد :دييييي
+
جهان ميدان بازي هاست... اما تا کجا بازي؟
بگير اين گوي و اين ميدان... شما بازي و ما بازي
بزن ... فرياد کن ... اما حقيقي نيست بازي ها
بزن ... فرياد کن ... حالي ندارد بي صدا بازي
بگير از مار و پله بازي اين کودکان عبرت
مکن با پله بالا رفتنت چون مارها بازي
شما بازيگر نقش که ايد؟ اي نقش تان بر آب
الا اي تلخکان و دلقکان تا کي ادا بازي؟

*قاصدك*
90/4/28
+
گفت دعا کني......
مي آيد ........
گفتم آنکه با دعا بيايد به نفريني مي رود.....
...
خواستي بيايي ......با دعا نيا........
با دل بيا......... !!

پيمان 00
90/4/27